واژه

ادبیات.شعر.مطالب گوناگون.سرگرمی.شعرهای فرزانه طاهری.مطالب دینی.مطالب علمی.دانلود کتاب.دانلودشعر.
امان ازدست این زنها!!

یکی به شاگردانش گفت:

 

هیچ به اندازه ی زنی مراشرمسارنساخت.روزی مرانزدطلاسازی بردوگفت :چون این بساز

من حیران سخن وی ماندم وقتی برفت از طلاسازپرسیدم:چه می خواست؟

گفت ازمن خواست برایش صورت جنی رابسازم گفتم نمیدانم چگونه است.رفت وتوراباخودآورد.

+نوشته شده در برچسب: قطعه زیبای ادبی-ادبیات داستانی,ساعتتوسط فرزانه |